باورکده

همداستانی عدالت با پرواز 

قطار زمان در آستانه ورود به ایستگاه قرن بیست و یکم میلادی بود که خبر فروریختن بنای پولادین سوسیالیسم در روسیه، همگان را شگفت زده کرد و در دهه پایانی قرن بیستم، مهر پایانی زد بر حیات مقتدرترین نظام سیاسی برآمده از اندیشه سوسیالیستی که شیرازه اصلی اش، برابری و همسانی و عدالت بود .

عناوین سوسیالیسم، مارکسیسم و کمومنیسم واگویه های بودند از تلاش های انسان معاصر برای رسیدن به عدالت. به این امید که بدین وسیله جامعه بشری، از تباهی و محرومیتی که به واسطه ظلم در توزیع ثروت، دامنگیرش شده رهایی یابد. 

شکست نظام سوسیالیستی در روسیه و اروپای شرقی را باید از شاخص ترین شکست های تاریخ بشر در تلاش برای رسیدن به عدالت عمومی دانست.

تلاش برای عدالت عمومی و فراگیر و همگانی، پیشینه ای دیرین دارد از نظریه پردازی فیلسوفان گرفته تا اقدامات بی باکانه مدیران عرصه سیاست. 

نکته مهم در تاریخ این تلاش، اشتراک همه حرکت های عدالت خواهانه، در یک نقطه غم انگیز است. حقیقت آن است که، هر تلاشی، گر چه در آغاز، امید به عدالت را، در دلها می رویاند و در برخی زمینه ها نیز، پیشرفت و موفقیتی به دست می آورد اما در ادامه و در رویارویی با موانع و مشکلات، از انرژی و توانش کاسته می شد و سرانجام با تجربه کردن تلخی شکست، از نفس می افتاد.

شکست های پی در پی تلاش های عدالت خواهانه در جوامع بشری بدین معناست که در پی هر تلاشی، بشر، بخشی از این قله دست نیافتنی را پیموده اما هر بار، در میانه راه، دچار لغزش شده و با سقوط دردناکش، دوباره به جای نخست، باز گشته و از صعود، باز مانده است.

دیدن این همه شکست، این شبهه را در اذهان تقویت می¬کند که آیا براستی، برقراری عدالت عمومی، شدنی است یا نه و بدیهی است که گروهی بدین نتیجه برسند که این امر، دست نیافتنی است و بشر قادر به اجرا و برپایی آن نیست.

نهضت های اجتماعی، عمدتا با محوریت عدالت خواهی پدید می آمدند حتی اگر در ظاهر شعار عدالت سر نمی دادند. در این میان، تکیه غالب آنها بر توزیع برابر فرصتها در حوزه اقتصاد بود و بیش از همه، توزیع برابر ثروت را مد نظر داشتند. بدین ترتیب، آنها در رفع مشکل بی عدالتی، بر خروجی اراده ها یعنی رفتار ظالمانه و زیاده طلبی صاحبان قدرت و ثروت تمرکز می کردند و در برنامه ریزی خود، کاری می کردند تا ثروت زیاده، از آنان گرفته شود و به محرومان داده شود یا اینکه اصلا ثروت زیاد به دست کسی نرسد مانند آنچه سوسیالیسم پیشنهاد می داد. مشکل این بود که وقتی سردمداران این نهضت ها به قدرت و ثروت دست می یافتند کاروان آنها به تجمل می نشست و خود به موانع جدیدی برای برپایی عدالت تبدیل می شدند چرا که در برابر کشش و جاذبه قدرت و ثروت تسلیم می شدند و حلقه جدیدی از صاحبان زر و زور را تشکیل می دادند و مانع بزرگی بر توزیع صحیح ثروت می شدند. 

بازگشت این مشکل به ساختار شخصیتی انسان است که در کشاکش دو جریان نیرومند عدالت طلبی و منفعت طلبی گرفتار است امری که مزاحمت آن برای پایبندی به عدالت، روشن و البته گران است.

بر اساس حدیثی که در کتاب شریف کافی از امام کاظم علیه السلام نقل شده، ایشان پس از بیان نحوه صحیح توزیع عمومی ثروت و مصرف و هزینه کرد آن در نیازمندی های عمومی (حاکمیتی) و نیازمندان گوناگون جامعه ، تأکید می کنند که ؛

چنانچه این توزیع به درستی انجام پذیرد و همه به حقوق خود برسند و در بین مردم به عدل رفتار شود نیازمندی های جامعه برطرف می شود و چه شیرین است عدل بلکه شیرین تر از عسل و تنها کسی می تواند عادلانه رفتار کند که توان اجرای عدل را به خوبی دارد.(1)

این بیان امام که فرموده اند؛ «تنها کسی می تواند عادلانه رفتار کند که توان اجرای عدل را به خوبی دارد» ناظر به همین حقیقتی است که گفتیم یعنی حتی با وجود برنامه و نقشه راه معین و روشن در نحوه توزیع ثروت، باز هم، هر کسی توان اجرای درست آن را ندارد چرا که رفتار عادلانه با غلبه بر کشش منفعت طلبی ممکن می شود. شاید به همین دلیل است که در متون دینی، این همه به تقوا سفارش شده و تقوی به معنای حراست پیوسته از خود در برابر کشش های نفسانی است و جالب آنکه در روایتی از امیر مؤمنان علیه السلام در توصیف فرد با تقوا چنین آمده که ؛ 

«فرد با تقوا،کسی است که خود را به عدالت ملزم کرده و آغاز عدالتش با دور کردن هوای نفس از خود  است». (2)

بدین ترتیب، نخستین گام در عدالت ورزی، مبارزه با هوای نفس است.

شکست های یاد شده در برپایی عدالت عمومی و سختی مبارزه با کشش های نفسانی، نباید ما را دچار این توهم کند که حیات بشر برای همیشه از این نعمت درخشان، محروم خواهد ماند. در کنار این تجربه تلخ بشری، تجربه های تلخ دیگری با سرانجامی شیرین و با موفقیت و پیروزی هستند که از استعداد نوع انسان در کسب موفقیت در یک دوره طولانی پس از شکست های فراوان، حکایت دارند.

داستان پرواز، نمونه بارز موفقیت پس از تلاش های طولانی با شکست های فراوان است. عشق انسان به پرواز و آرزوی دیرینه در رهایی از زندان زمین، به زیبایی در افسانه ها و اساطیر گذشتگان، نمایان شده است، اسطوره هایی مثل پرواز کی‌کاووس در روایات ایرانی، نمرود در روایـات سامی، ووئی در روایـات چینی، ایـکاروس در روایات یونانی و اتنـه در روایات بین¬النّهرینی.

پس از چند هزار سال تلاش برای پرواز و تجربه شکست های پی در پی، سرانجام این آرزو، در قرن هیجدهم میلادی، با آگاهی از فرمول های گوناگون در غلبه بر جاذبه زمین، محقق شد و بشر توانست با بالن پرواز کند چنانکه در دو قرن بعد نیز، هواپیما اختراع شد و پرواز برای همگان میسر شد.    

تجربه هایی از این دست که بشر با غلبه بر جهل و نادانی، گره مشکل را باز کرده تنها مختص به حوزه علوم تجربی نیست بلکه با آگاهی نسبت به ارزش برابر نژادهای گوناگون بشری، زخم های دیرینه و چند هزارساله مثل تبعیض نژادی و برده داری نیز، درمان شدند دردهایی که تاریخی طولانی از تلاش های مصلحان را پشت سر گذاشته بودند اما با شکست های پی در پی، به زخمی کهنه تبدیل شده بودند. 

از این رو می توان گفت علاج این مشکل نیز در آگاهی و زدون لایه های رسوب کرده جهل از روان آدمیان است که بارزترین آن، مصلحت دانستن، پیروی از خواسته های نفسانی است که نتیجه آن، واگذاری مدیریت خود، به غرایز است به گونه ای که هوش و استعداد و عقل آدمی در اختیار غرایز باشد و بدیهی است در این صورت، انسان تابعِ غرایز، زیاده خواه و متجاوز به حقوق دیگران خواهد شد و نمی توان از او انتظار داشت به خودی خود، از ظلم و دست اندازی به حقوق دیگران دست بردارد.

بنابر این نخستین پیش نیاز در رسیدن به جامعه عدالت محور، رسیدن بدین باور است که مشکل از پیروی خواسته های نفسانی است. هرگاه عموم و توده بشر بدین باور رسیدند، قاعدتا درپی برنامه و نقشه راهی خواهند بود که آنها را به درستی هدایت کند. نقشه راه موفق، دست کم باید دارای ویژگی های ذیل باشد؛

- در جهان بینی او، جایگاه انسان مشخص باشد .

- - به انسان به عنوان موجودی ابدی نگاه کند و برای حیات او در این دنیا و ادامه حیات و نیازمندی های او در دو دنیا برنامه ای معتدل ارائه کند.

- به انسان و نیازمندی های او به عنوان موجودی دارای فطرت،عواطف،حقوق و غرایز آگاه باشد.

- غرایز را به رسمیت بشناسد و برای ارضای آنها برنامه ای به دور از افراط و تفریط، با چارچوب هایی روشن، ارائه کند به گونه ای که فرد راه جلو گیری از سرکشی غرائز خود را بداند.

- حد و حدود حقوق افراد، روشن باشد چرا که ابهام، بستری است مناسب برای ضایع شدن حقوق.

- مدیریت جامعه در دست صالحان و شایستگان جامعه باشد تا در پرتو آگاهی به ضرورتهای جامعه و دوری از هوای نفس و خواسته های نفسانی ، مانع ضایع شدن حقوق افراد شوند .

- برای جلوی گیری از موانع و مزاحمت های گروه ظالم و سرکش برنامه مناسب و مؤثر ارائه کند.

آنچه گفته شد حداقل های جامعه آرمانی عدالت محور است .

............پاورقی ..........................................................................................................................

1. الکافی: ج‏1ص540-543 ح 4: عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ ع قَالَ الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْیَاءَ؛ مِنَ الْغَنَائِمِ وَ الْغَوْصِ وَ مِنَ الْکُنُوزِ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ الْمَلَّاحَةِ ... وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَتْرُکْ شَیْئاً مِنْ صُنُوفِ الْأَمْوَالِ إِلَّا وَ قَدْ قَسَمَهُ وَ أَعْطَى کُلَّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ الْخَاصَّةَ وَ الْعَامَّةَ وَ الْفُقَرَاءَ وَ الْمَسَاکِینَ وَ کُلَّ صِنْفٍ مِنْ صُنُوفِ النَّاسِ فَقَالَ لَوْ عُدِلَ فِی النَّاسِ لَاسْتَغْنَوْا ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْعَدْلَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ وَ لَا یَعْدِلُ إِلَّا مَنْ یُحْسِنُ الْعَدْلَ .

2 . نهج البلاغة (للصبحی صالح) : خطبه 87 :  قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ فَکَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْیُ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ .


ینی چری ها 

جوامع بشری پیوسته در حال یادگیری از همدیگرند و در این میان، امپراطوری ها در یادگیری از همانندهای خود، همت والایی دارند. آموختن از تجربه های امپراطوری های دیگر در اقتصاد و صنعت و معماری، تنها بخش های نمایان این دانشگاه حکمرانی است اما آنچه کمتر مورد توجه است شگردهای مدیریتی، تجارب دیگر حکومتها در اداره امور، بهره گیری از فرصتها، نحوه رویارویی با تهدیدها و دشمنان و تحکیم قدرت است که امپراطوری ها در آن، به خوبی شاگردی می کنند.

مثال روشن این درس آموزی، امپراطوری غرب به رهبری آمریکا و هم¬پیمانان اروپایی آن است که در رویارویی با انقلاب اسلامی از شگردهای امپراطوری های پیشین، درس آموخته اند. نمونه پر کاربرد و امروزی این درس¬آموزی را، در حوزه رسانه و تبلیغات می توان دید. بهره گیری از« ینی چری ها»، شگرد رایج کنونی آنان در تقابل با انقلاب اسلامی است.

اصطلاح «ینی چری » اصطلاحی ترکی است و در دوره امپراطوری عثمانی کاربرد داشته است. در توضیح این اصطلاح گفته اند دولت عثمانی در جنگهای خود با اروپائیان از مناطق تحت تصرف خود کودکان خردسال را به اسیری می گرفت و از بین آنها گروهی را گزینش و برای جنگهای آینده تربیت می کرد؛ 

سربازان ینی‌چری در کودکی از میان پسران خانواده‌های مسیحی انتخاب می‌شدند و از پانزده سالگی، برای آموزش‌های دینی و نظامی به سپاه عجمی اوغلان می‌پیوستند. در آنجا پس از هفت سال کار سخت ورزیده شده، به سپاه ینی‌چری منتقل می‌شدند تا هشت سال دیگر در سپاه ینی‌چری تحت آموزش فنون نظامی قرار بگیرند و مهارت استفاده از سلاح‌های گوناگون را به دست آوردند. این سربازان روی هم رفته پانزده سال آموزش می‌دیدند و در سی‌سالگی به عنوان یک ینی‌چری در ارتش عثمانی به خدمت مشغول می‌شدند. اینان معمولاً با نام «جان‌نثاران سلطان» شناخته می‌شدند.

ینی‌چری‌ها پس از 40 یا 45 سالگی نیز با یک مستمری اندک بازنشسته می‌شدند، زیرا سلاطین عثمانی بر این باور بودند که سرباز در این سن توانایی‌هایش رو به افول می‌گذارد. پس برای همین هم زندگی آینده? این سربازان به میزان جنگ‌هایشان و غارت‌ها و غنایم بستگی داشت. ینی‌چری‌ها همواره طرفدار پادشاهان جنگ‌طلب بودند و از پادشاهانی که به جنگ نمی‌رفتند متنفر بودند.(رجوع کنید به سایت ویکی¬پدیا) 

سربازگیری امپراطوری غرب از میان ملتها به ویژه ایرانیان، با الهام از همین شیوه امپراطوری عثمانی صورت می گیرد. سربازگیری برای  جنگ تبلیغاتی و رسانه ای، قواعد خود را دارد. افراد بلند پرواز، آرزومندان شهرت و ثروت و چهره ها، که خواهان زندگی در اروپا و آمریکا هستند مجتمع شکارگاهی غربیان برای شکارند، شکار سربازان. 

خبرنگاران، هنرپیشگان ، ورزشکاران و ... با وعده های گوناگون مثل تابعیت و شهرت در سایه رسانه های پر نفوذ امپراطوری رسانه ای غرب، به خدمت گرفته می شوند. جالب آنکه مانند ینی چری های عثمانی طرفدار سرسخت جنگ و رویارویی کارفرما و ارباب خود با ایرانند چرا که همانند آنها، برای جنگ و تقابل، گزینش شده و به خدمت گرفته شده اند و هویّتی غیر از این ندارند پس بدیهی است که همواره طرفدار تقابل باشند و برای آن دست و پا بزنند.

مجریان تلوزیونی ، خبرنگاران و کارشناسان شبکه های ماهواره ای، تنها بخش هویدای این لشکر اجیر شده اند و چه بسیار سربازانی که در بین سایر اقشار مثل سیاستمدارانند و به تناسب فرمان، به خط می شوند و انجام وظیفه می کنند به ویژه که برخی از آنها، برای گرفتن تابعیت، سوگند خورده اند حافظ منافع آن کشور باشند.    


 


جایگاه حضرت مُسلم در نهضت حسینی

نهضت عاشورا از آغاز تا پایان یعنی از روزی که امام حسین (ع) تصمیم به قیام گرفت و پیک و سفیر به شهرها فرستاد تا روزی که اسیران از شام به مدینه بازگشتند و به سوگواری پرداختند، زنجیره ای از پدیده ها را شامل می شود که هر کدام در این منظومه، جایگاه ویژه خود را دارند و در این حرکت مقدس، تأثیر گذار و نقش آفرین هست. برای نهضت حسینی هر برکت و نقشی در هدایت بشر، قائل شویم تمام اجزاء این منظومه، در این اثر گذاری، شریکند.

نهضت عاشورا تلاشی است برای بازگشت به تدبیر غدیر یعنی زمامداری صالحان که در طول تاریخ و همراه با فراز و نشیب های آن، حرکتی پیوسته و رو به جلو  دارد برای تحقق حکومت صالحان و برپایی عدالت مهدوی.

نقش آفرینی مسلم بن عقیل، سفیر ارسالی امام صالحان به کوفه، گام نخست این حرکت پر برکت است و اگر روزی، ابراهیم خلیل در اقدامی دراز مدت برای اقامه توحید، اسماعیلش  را در ببابان تهی از آب و سرسبزی، رها کرد تا پایه گذار کانون توحید در حجاز باشد، سرور آزادگان حسین بن علی نیز، مُسلم خود را به سرزمین تهی از یاوران صادق، فرستاد تا پایه گذار کانون  ولایت و امامت باشد. در این تدبیر دراز مدت، نهال طوبای ولایت، نخستین بار با خون این سفیر مظلوم، آبیاری شد. گرچه روز هشتم ذی حجه، پیکر او بر بلندای کاخ ظلم به تیغ جفا، سپرده شد اما این پیکر خونین اوست که هنوز بر دل¬سنگ کوچه های فریب و طمع، کشیده می شود و سیاهه غفلت از دلهای خفته می برد همان سان که قطرات خونش از فراز آن کاخ، همچنان بر اساس نامه دولت باطل می چکد و آرام آرام بند بند آن را، یک به یک می شوید.

برای درک این نکته که، نهضت حسینی پایه گذار کانون ولایت در کوفه است و مُسلم بن عقیل نخستین نقش آفرینی را داشته، باید دیده به تجربه تاریخ دوخت که پس از عاشورا، شهر کوفه را شهر هواداران امامت دانسته اند و البته مرکز محبت به  اهل بیت (ع). وجود پایگاه حدیث شیعیان در این شهر و تأسیس حوزه علمیه نجف که بدین شهر متصل است و بارگاه و حرم این سفیر در آن، که نشان از حرمت و احترام و جایگاه این شهید دارد همه و همه، بیانگر آنند که بر خلاف ظاهر مردمان این شهر در دوران قیام و خاطره تلخ بی وفایی کوفیان ، خون شهیدان نهضت عاشورا از مُسلم گرفته تا شش ماهه ابا عبدالله (ع) تأثیرگذاری پیوسته و آرام داشته و این تأثیر گذاری ادامه نیز خواهد یافت تا آنجا که این شهر، پایتخت حکومت صالحان، در دوران ظهور، خواهد شد (بر اساس روایات مهدویت).


قیاس ضربدری 

در این نوع قیاس دو چیز را با هم مقایسه می کنند ولی در هنگام مقایسه بین این دو رابطه ضربدری است مثلا دو نفر را از نظر تمییزی با هم مقایسه کنند اما ته کفش اولی را با کلاه  دومی مقایسه کنند و مدعی می شوند که فرد اول آدم کثیفی است و به عنوان دلیل به زیر کفش او اشاره می کنند و نوبت که به نفر دوم می رسد می گویند ببین چقدر تمییز است و به عنوان دلیل به کلاه او اشاره می کنند . معلوم است که در واقعیت، همیشه کلاه هر فرد تمییزتر از کف کفش اوست.  این قیاس باطل، در خیلی از بحث ها و مقایسه ها  بکار می رود اما کسی متوجه آن نمی شود.
از این دست قیاس ها در فضای مجازی، به خصوص در عرصه سیاست، بسیار فراوان دیده می شود مانند قیاس کردن جوانان آلوده امروز با جوانان پاک دهه شصت و برداشت این نکته که جوان های دهه شصت، تربیت شده دوران پهلوی بودند و جوانان آلوده امروز تربیت شده جمهوری اسلامی .

جواب این است که دو تفکر در کشور وجود دارند که بر تربیت نسل بعد تأثیر گذارند. در اثر تبلیغ و ترویج هر تفکر، گروهی با آن اندیشه تربیت می شوند در زمان پهلوی هم گروهی، متأثر از تبلیغات و سیاستهای فرهنگی حکومت در آن دوران، به دنبال هوس رانی بودند و هیچ رابطه ای با دین نداشتند و درست در همین زمان، گروهی متأثر از جریان و اندیشه دینی، تربیت می شدند که از آلودگی ها و هوس مداری ها به دور بودند همین گروه انقلاب را یاری کردند و در دهه شصت با فداکاری تمام، نظام جمهوری اسلامی را از گزند خطرات گوناگون نجات دادند در مقابل، گروه تربیت شده با سیاستهای نظام پهلوی، در اوج حوادث دهه شصت، به دنبال هوس رانی های خود بود و نه تنها در دفاع از کشور نقشی ایفا نکرد که به دنبال فرصت هایی برای خوش گذرانی و دوری از هزینه های دفاع از کشور بود .

بنابر این  در همان دهه شصت، هم جوان پاکِ از خود گذشته داشتیم و هم جوان آلوده و هوس ران. همان گونه که امروزه نیز،  هم جوان پاکی داریم که حاضر است جانش را برای دفاع از امنیت کشور و حرم اهل بیت (ع) فدا کند و هم جوانی داریم که با تأثیر پذیری از تبلیغات و رسانه های جریان مخالف دین ، به چیزی جز هوس رانی، فکر نمی کند. دو تفکر در مسیر تاریخ، آدمهای خود را تربیت می کنند.

 


زخم بر جان شکوفه ها

در دوران گل دهی حبوبات و درختان میوه ، حشرات در آنها تخم ریزی می کنند و با تبدیل شدن این گلها به میوه، تخم این حشرات در داخل میوه قرار می گیرد و با مناسب شدن شرایط، سر از تخم در می آورند و تبدیل به یک حشره می شوند که میوه را از درون، می خورد و آن را فاسد و معیوب می کند و هر چه میوه مرغوب تر و خوش خوراک تر باشد بیشتر در معرض این آفت است چنانکه میوه مرغوب و پرطرفدار گیلاس به داشتن کِرم و نوزاد حشرات معروف است این ماجرا در مورد حبوبات نیز دیده می شود مثل لوبیا و عدس که با فراهم شدن شرایطی مثل گرما، شاهد بیرون آمدن نوزاد این حشرات از تخم و تشکیل یک حشره درون این ها، هستیم.  

فرزند آدمی نیز در دوران نوجوانی همانند شکوفه درختان میوه است که شیاطین جن و انس، انواع اندیشه های باطل را در ذهن و جان او ، می نشانند که در دوره های بعدی حیات آنها، اثر خود را نشان خواهد داد و آنها را از سلامت و سعادت محروم خواهد کرد . بذر انواع آلودگی ها مثل اعتیاد ، بی بند و باری و الحاد در همین دوره سنّی، در نهاد افراد کاشته می شود . اکثر سیگاریها که بعدا هم نمی توانند ترک سیگار کنند در همین دوران سیگاری شدند همین داستان درباره دیگر انحرافات نیز، صادق است .

پیچ نوجوانی و جوانی از مهمترین پیچ های زندگی انسان است که اگر درست مدیریت شود به تشکیل جامعه سالم و سعادتمند منجر می شود.

بدین ترتیب مراکز و نهادهای فرهنگی برای این دوره سنی باید برنامه و نقشه راه داشته باشند و برای آن مربی مناسب تربیت کنند. عزم و همت راسخ در این زمینه و هزینه کردن برای آن، نوعی پیشگیری از خسارات سنگین بعدی است و صد البته، صرف جویی در هزینه های بعدی که به ناچار باید برای جبران خسارات پرداخت شود هم از لحاظ مادی ، هم از لحاظ معنوی.