سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باورکده

مبارزه با حق در کدام بخش از مسیر

وقتی دعوت پیامبر رحمت (ص) به «توحید» و دوری از شرک و بت پرستی، آغاز شد در نقطه آغازین مسیر حرکت اسلام ، ابوسفیان ها و ابو جهل ها آن را برنتافتند و با آن درافتادند تا آنجا که پیامبر (ص) و یارانش مجبور به هجرت شدند . در ادامه مسیر اما ، ظهور اسلام در مدینه با قدرت طلبی منافقان این شهر (مانند عبدالله بن ابی) و منافع یهود در تضاد بود برای همین به کارشکنی ، سنگ اندازی و مبارزه با آن همت نهادند تا اینکه به لطف الهی شرک و بت پرستی در شبه جزیره به حاشیه رانده شد و اندیشه توحید فراگیر گشت اما این، پایان راه نبود. برای همین پیامبر(ص) برای دوران پس از خود، راه¬بری تعیین کرد در غدیر، تا کاروان امّت را به درستی، پیش برد  ولی بلافاصله پس از رحلت رسول خدا(ص) گروهی از اصحابش ، غدیر را دور زدند و مسیر دیگری برای جامعه اسلامی رقم زدند و این گونه بود تا دوران امیر مؤمنان علی بن ابی طالب که این بار، گروه دیگری از صحابه و حتی یاران نزدیک دیروزش چون زبیر ، سیره عدالت محور او را تاب نیاوردند و آتش جنگ بر افروختند و در آتش آن سوختند و چون نوبت به پایبندی کوفیان به تدبیر و فرمان امام حق رسید با «قرآن به نیزه شدنی » در برابر راهبر الهی، ایستادند و نه تنها مانع از پیروزی در جنگِ در حال اتمامِ صفین شدند که در نهایت استبداد رأی و خودکامگی به جنگ با امام حق روی آوردند و در ادامه نیز کوفیان از همراهی با امام در جنگ با لشکر باطل، طفره رفتند و سرانجام، در زیر سایه پرچم باطل قرار گرفتند .

نهضت الهی پیامبر اعظم (ص) از روزی که آغاز شد در مسیر الهی خود همچون کاروانی در حرکت است و در هر بخش از مسیر با دشمنی گروهی که حاضر نیستند به حق، پایبند باشند روبروست. ابوسفیان ها در مکه ، عبدالله بن ابی ها در مدینه ، اهل سقفیه پس از رحلت پیامبر (ص) ، طلحه و زبیر ها در آغاز خلافت امیر مؤمنان و خوارج در اواخر دوران خلافت ایشان ، هر کدام با یک عنوان و بهانه ای جداگانه، با حق در افتادند اما همه آنها در یک نقطه اشتراک دارند ؛ پایبند نبودن به حق و دنباله روی از خواسته های نفسانی . بدین ترتیب فرقی نمی کند در کدام بخش از مسیر و کدامین منزل، با کاروان حق، در افتی. مهم آن است که دیگر از اهل این کاروان نیستی و به سر منزل مقصود یعنی سعادت نخواهی رسید همچون راننده ای که باید مسیر هزار کیلومتری را برود تا به مقصد برسد و اگر در هر کیلومترِ مسیر، تصادف کند و آسیب ببیند از رسیدن به مقصد بازمانده و به هدف خود نرسیده است چه در کیلومتر نخست مسیر و چه در کیلومتر پانصد و چه در کیلومتر نهصد و نود و نه.

پس چه ابو سفیان باشی، چه رئیس منافقان مدینه ، چه یهودی مدینه ، چه غدیر را دور بزنی ، چه زبیر ، چه معاویه و چه خارجی نهروان و چه کوفی سهل انگار در حمایت از دولت حق، در سرنوشت، با اینان مشترکی و چه سرانجام شومی دارند اهل باطل، از امیران آنها گرفته تا چهره ها و پادوها و پیروان.

گذشته چراغ راه آینده است و همین داستان در باره نهضت الهی امام خمینی (ره) نیز تکرار شده و می شود. چه نظام سلطنتی پهلوی باشی و با 15 خرداد ها و 17 شهریورها با آن، در افتی و چه از گروهک های ضد انقلاب و آرزومند قدرت باشی و15 هزار نفر را ترور کنی و چه بازگشتی و پشیمان از مسیر انقلاب و هر روز به یک ارزش دینی یا انقلابی بتازی  و در مبارزه با جریان حق، به هر بهانه ای متوسل شوی، در یک حقیقت با هم، مشترکید؛ « سربازی برای جریان باطل و درافتادن با حق» و بدیهی است که سرنوشت و سرانجام مشترکی داشته باشید و داستان تجربه شده تاریخ، تکرار شود. 

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش                کی روی ره  ز که پرسی چه کنی چون باشی

کاروان