سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باورکده

در فضای مجازی متن مصاحبه با خانمی منتشر شده که مصاحبه شونده در نقد «قانونی بودن رعایت حجاب» که از آن با عنوان «حجاب اجباری» نیز یاد می کنند این سیاست جمهوری اسلامی را به شدت مورد حمله قرار داده و به استدلال هایی متوسل شده است. اشکالات وی در دو بخش کلی ارائه شده است. نخست بر نبودن مستند دینی از قرآن بر لزوم اجبار زنان به حجاب متمرکز شده و در بخش دوم ضمن اشاره به فلسفه حکم حجاب اجباری در جمهوری اسلامی از نگاه وی، این سیاست را اشتباه، و ناتوان از رسیدن به مقصود دانسته است. بدین ترتیب در دو بخش به بررسی ادعاهای وی خواهیم پراخت ؛

1. ادعای نخست: در قرآن برای ترک حجاب و ترک نماز و غیبت کردن از مومن، مجازاتی تعیین نشده چون اینها حکم اخلاقی هستند. بنابر این حکومت اسلامی نباید برای ترک حجاب مجازات تعیین کند و قانون وضع کند. حالا که در قرآن نیست؛ پس شما ادعا دارید فهمتان از فهم پروردگار بالاتر است؟برای چیزی که پروردگار مجازات نگذاشته شما مجازات می گذارید. پس با داعش چه فرقی دارید که برای ترک نماز و نگذاشتن ریش مجازات تعیین کرده است؟.

پاسخ:

وقتی سخن از انتساب چیزی به دین و منابع دینی مثل قرآن به میان می آید نیازمند تخصص دینی و آگاهی از زبان دین هستیم. اگر قرآن تنها منبع دینی بود و فهم آن نیز، نیازی به تخصص نداشت می توانستیم بگوییم هر کسی می تواند سخن پروردگار را از آن بفهمد و مثلا ادعا کند چون فلان چیز در قرآن نیست پس خداوند در باره آن، چیزی از ما نخواسته است. این در حالی است که منبع احکام و شریعت نزد مسلمانان قرآن و روایات است که در نزد اهل سنت فقط روایات پیامبر اکرم (ص) و نزد شیعیان روایات ائمه (ع) نیز منبع دین هستند.

سبک و سیاق قرآن کریم در تبیین، بیان آموزه ها و قوانین کلی شریعت است و نسبت آن با آموزه ها و قوانینی که از سخنان و سیره معصومان (ع) استخراج می شود به مانند نسبت موجود بین قوانین اساسی کشورها با قوانین عادی تصویب شده در مجالس قانونگذاری است. قرآن کریم حتی در باره نماز ( با آن همه اهمیت) تنها به توصیه های کلی در باره  اصل خواندن آن و اوقاتش بسنده کرده و به نمازهای پنجگانه و تعداد رکعات و مسائل فرعی گوناگون آن اشاره ای نکرده است و این پیامبر اکرم (ع) بوده که فروعات مختلف نماز را بیان کرده اند. بنابر این قرآن کریم عهده دار تمام بحثهای شریعت و احکام نیست بلکه آن را به پیامبر (ع) و جانشینان معصوم او سپرده است.

پس اینکه گفته شده ؛« چون قرآن سخنی در باره مجازات ترک حجاب یا ترک نماز ندارد این مسئله از دایره مسائل حقوقی بیرون است و ملحق به مسائل اخلاقی می شود» سخن بی پایه و بی منطقی است و صرفا ادعای گوینده است و از بی اطلاعی امثال او از ساختار شریعت حکایت دارد. این گونه ادعاها - که مغالطه آشکار هستند- ممکن است در نزد عموم، استدلال به نظر بیایند چرا که عموم مردم کارشناس دین نیستند و نسبت به ساختار شریعت و زبان دین و سبک قرآن در بیان آموزه ها و احکام، آگاهی چندانی ندارند و بدین جهت مغالطه بودن ماهیت این گونه سخنان، مخفی می ماند. بر اساس این مغالطه و ادعای بی منطق، حق داریم بگویم چون نمازهای پنجگانه روزانه در قرآن نیامده، جزو احکام شریعت نیستند. در حالی که نمازهای پنجگانه از مسلمات شریعت است. 

در خصوص مجازاتها نیز قرآن کریم تنها به برخی از آنها پرداخته مثل مجازات زنا و شرب خمر و راهزنی، در حالی که برای عمل لواط با آن همه زشتی که شریعت برای آن قائل است و خود قرآن به طور صریح بر عذاب آسمانی سخت قوم لوط به خاطر لواط تأکید کرده، سخنی از مجازات لواط به میان نیاورده و حکم مجازات سخت و سنگین لواط در روایات و سیره عملی معصومان (ع) آمده است.

پس نیامدن یک حکم شرعی در قرآن، دلیل بر آن نیست که جزو احکام دین نیست بلکه منبع دیگر دین، سخنان و سیره معصومان (ع) است و اگر حکمی را بیان کردند جزو احکام شریعت به شمار می آید. از دیگر سو، شریعت به حکومت اسلامی حق می دهد برای امر به معروف و نهی از منکر اقدامات لازم و مناسب را انجام دهد قرآن کریم در سوره حج، پس از بیان اجازه جنگ به مسلمانان - که از ناحیه کفار مورد ظلم قرار گرفته و اموالشان غارت شده بود- تأکید می کند مومنانی که دین خدا را یاری می کنند و می خواهند دین او در جامعه حاکم شود حتما از طرف خداوند حمایت و یاری می شوند و در ادامه می فرماید: اینان کسانی هستند که اگر قدرت و حکومت را به آنها بدهیم نماز را برپا می دارند، زکات می دهند و  به کارهاى پسندیده دستور مى‏دهند و از کارهاى ناپسند باز مى‏دارند و فرجام همه کارها از آنِ خداست؛« الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ.(سوره حج آیه 41).

بدین ترتیب انتظار خداوند از مؤمنانی که آنها را یاری کرده و حکومت را در اختیارشان قرار داده این است که افراد جامعه را به خوبی ها، امر کنند و از منکرات و گناهان بازدارند. بازداشتن از گناهان به تناسب شرایط گاه با تذکر و اطلاع رسانی است و گاهی نیز با تدوین قانون و گذاشتن ضمانت اجرا برای آن، مثل تعیین مجازات برای کسانی که اصرار بر انجام گناهی را دارند. بنابر این در خصوص جلوگیری از هر گناهی مثل بی حجابی، حکومت می تواند با وضع قانون و تعیین مجازات از انجام و عمومی شدن آن جلوگیری کند.

پس حرف های فریبنده ای مثل ؛« شما مگر فهمتان از فهم پروردگار بالاتر است؟ برای چیزی که پروردگار مجازات نگذاشته شما مجازات می گذارید. پس با داعش چه فرقی دارید که برای ترک نماز و نگذاشتن ریش مجازات تعیین کرده است.» تلاشی است برای احساسی کردن فضای ذهنی مخاطب و غفلت ورزیدن او از تأمل درست در مغالطه گوینده و راه فرار از گفتگوی منطقی و مستدل. 

تشبیه کردن به داعش نیز شیوه ای است برای فرار از استدلال و بهره گرفتن از تحریک احساسات و جبران ضعف منطق گوینده. این گونه سخنان مثل این است که کسی بخواهد دفاع یک ملت از کشورشان را زشت جلوه دهد و با آگاهی از احساس مردم نسبت به زشتی قتل و جنگ و تخریب، به آنها بگوید شما چه فرقی با ستمکاران و متجاوزان دارید آنها هم می کشند و تخریب می کنند شما هم همین کار را می کنید. در حالی که همه می دانند برای مدافعان، کشتن متجاوزان و جنگ با آنان، به حق و گاه لازم و ضروری است. 

2. در دومین بخش از این مصاحبه گفته شده؛ سیاست جمهوری اسلامی، مبتنی است بر جنسیت زدایی از فضای عمومی که با سرکوب بدن زنانه، حجاب اجباری، محدودیت حضور زنان در مکانهای عمومی و مشاغل است و دارای اشکالات ذیل است؛

- اشکال اول : حجاب اجباری با الزامات مدرنیته در تضاد هست.

پاسخ :

اکنون در برخی کشورها از آن جمله فرانسه «بی حجابی» در مدارس، اجباری است و بانوان با حجاب از ورود به برخی مراکز، محرومند. ژاک شیراک، رئیس‌جمهور فرانسه در سال 2003 قانونی را معرفی و به تصویب رساند که «حجاب» را در مدارس راهنمایی و دبیرستان‌ها ممنوع می‌ساخت (https://www.mashreghnews.ir/news/624318) و کسی نمی گوید این اجبار با الزامات مدرنیته در تضاد است حتی اگر در کشور پر ادعایی چون فرانسه باشد. ضمن آنکه الزام به پوشش منحصر در حجاب نیست پوشیدن لباس فرم در بسیاری از محیط ها اجباری است و تضادی هم با مدرنیته ندارد.

اشکال دوم : به اسراف استعداد های زنانه منجر می شود.

پاسخ:

زنان در دوران بعد از انقلاب در بسیاری از مراکز علمی و موقعیتهای شغلی حضور دارند که پیش از آن سابقه نداشت و حتی در مقایسه با برخی کشورهای اداره شونده با فرهنگ غربی نیز، میزان حضور بیشتری در اجتماع دارند مثلا نسبت حضور زنان در دانشگاه ها بیش از مردان است. امروزه فرصت های شغلی بسیاری در دست زنان است که مردان از آن محرومند. بدین رو، ادعای اسراف استعدادهای زنانه به معنای انکار حقایق موجود است. توجه داشته باشیم که محدودیتها همیشه ناظر بر جنسیت نیست بلکه گاه شرایط اقتصادی تعیین کننده فرصتها برای گروه های جامعه است.

- اشکال سوم : در ادامه مصاحبه بیان شده که سیاست حجاب جمهوری اسلامی پیامدهای نادرستی دارد؛ اینکه دم به دم بر بدن زنان نگاه می کنی و می خواهی کنترل کنی و برایش گشت ارشاد می گذاری اثرش این است که بدن زنانه منبع لذت جنسی است این برخورد به جنسیت زدایی منجر نمی شود این که هر لحظه به زنان بگید موهات دیده شد بخشی از ساعدت دیده شد داره بدن زنانه را نشون میده چطور می خواهد آموزش بده بدن زنانه منبع لذت نیست دیگه چطور میشه به عنوان یک انسان به او نگاه کنه در حالیکه هر لحظه به جای گرمش روی صندلی فکر می کنم به بالا رفتن صداش و خندیدنش فکر می کنم . سیاست جمهوری اسلامی هر چه که هست خاصیتش جنسیت زدایی نیست.

پاسخ : پاسخ اشکال سوم در دو بخش مختصر و  مفصل ارائه خواهد شد؛

پاسخ مختصر : این سخنان ناظر بر سیاست جمهوری اسلامی نیست بلکه ناظر به احکام اسلامی است زیرا این مجموعه احکام اسلامی است که برای در امان ماندن سطح جامعه از لذت جویی جنسی، مؤمنان را به خودداری از چشم چرانی و زنان را به داشتن حجاب امر کرده و در همین راستا مثلا گفته شده خوب است مرد در جایی که زن نامحرم نشسته ننشیند تا وقتی که جای او سرد شود. همه این احکام به خاطر آن است که طبیعت، گرایش جنسی بین زن و مرد را ایجاد کرده و این گرایش وجود دارد و اکنون نوبت بشر است که آن را مدیریت کند. در هر صورت گرایش جنسی مردان نسبت به بدن زنان وجود دارد و با نگاه یا تماس جسمی نیز به تناسب، لذتی حاصل می شود. برای دوری مردان از این گونه لذتهاست که در منابع اسلامی گوشزد شده هر بخشی از جسم مرد زنای مخصوص به خود دارد چشم با نگاه به نامحرم، گوش با شنیدن صدای او و دست با لمس کردن و... در این جا مناسب است به بخشی از سفرنامه ماژلان دریانورد مشهور سده شانزدهم میلادی، استناد کنیم که وقایع روزانه سفر او به دور کره زمین، توسط منشی او «آنتونیو پیگافتا»، به نگارش در آمده است. ماژلان ( دوره حیات 1480 میلادی تا 1521) فرمانده مجموعه کشتی هایی بود که در 15 اوت 1518 میلادی از اسپانیا به حرکت درآمدند تا جهت تجارت ادویه به شرق دور سفر کنند. وی دختر خواهر خود «سالانکو» را نیز با خود می برد اما از آنجا که همه ملوانان مرد بودند به او توصیه می کند لباس مردانه بپوشد و هیئت مردانه به خود بگیرد و زن بودن او را از همگان مخفی می کند. پس از رسیدن به شرق دور و تجربه مسیرهای سخت سفر، منشی بر اثر یک اتفاق، حقیقت زن بودن خواهرزاده ماژلان را می فهمد در حالی که همگان فکر می کردند پسر جوانی است و آنگاه تازه متوجه می شود چرا دست های نرم و کوچک او مایه تعجبش بوده است. وی در ادامه می نویسد: «همچنین تعجب می کردم چرا نگاه آن پسر جوان انسان را منقلب می کند در آن لحظه علت تمام اینها بر من آشکار شد » (سفرنامه ماژلان، پیگافتا دی لومبارد، ترجمه ذبیح الله منصوری : ص 127، تهران ، زرین ،1378) . 

سخن او در این که گفته از نگاه آن پسر جوان (یعنی همان دختر خواهر ماژلان) منقلب می شده به همین حقیقت کشش و لذت جنسی در ارتباط بین دو جنس مخالف دارد که حتی با نداستن جنس طرف مقابل هم اثر گذاری خود را دارد. به هر حال این کشش و لذت حاصل از نگاه یا تماس جسمی به طور طبیعی وجود دارد حتی در صورت بی خبری از جنسیت زن.

بنابر این احکام اسلامی و به تبع آن سیاست جمهوری اسلامی در خصوص حجاب برای آن نیست که بگوید بدن زن برای مرد منبع لذت نیست چرا که در واقع و در طبیعت و سرشت خلقت این گونه هست آنچه احکام اسلامی به دنبال آن هستند مدیریت زن و مرد و سطح جامعه به سمت و سویی است که این لذت جویی های نامشروع اتفاق نیفتد.

بدین ترتیب، سیاست جمهوری اسلامی جنسیت زدایی و سرکوب بدن زنانه نیست چرا که جنسیت وجود خارجی و عینی دارد و قابل زدودن نیست بلکه حرکت دادن جامعه به سمتی است که سطح جامعه از لذت جویی جنسی به دور باشد و اگر مثلا گشت ارشاد به خانمی تذکر بدهد که ؛«بخشی از موهای سر یا بخشی از ساعدت دیده می شود، بپوشان» در حقیقت در پی آن است که در سطح جامعه، لذت جویی جنسی به همان میزان، کمتر اتفاق بیفتد.


پاسخ مفصل به اشکال سوم:

مجموعه احکام شریعت مبتنی بر یک جهان بینی و معرفت نسبت به هستی است که بخش عمده ای از آن  مربوط به انسان شناسی است. بر اساس این معرفت، انسان ترکیبی از غرائز، احساسات و گرایش¬های معنوی است و از این رو نیازمند نقشه راهی است که تأمین کننده متعادل نیازهای گوناگون او باشد نه تسلیم کامل در برابر غرائز و نه نادیده گرفتن آنها در مسیر تآمین گرایش های معنوی. امیال و غرائز انسانی مطلق گرا هستند یعنی اگر به حال خود رها شوند خواهان در اختیار گرفتن انسانند و فرصتی به دیگر نیازهای بشر نخواهند داد. از این رو بشر نیازمند طرح و برنامه ای برای کنترل آنهاست. از آنجا که خود به شدت متأثر از این غرائز است نمی تواند به طرحی متوازن دست یابد و از افراط و تفریط در امان باشد. احکام شریعت برای پاسخ گویی به این نیاز انسان، در اختیار او قرار گرفته اند تا بتواند به رفتاری متعادل دست یابد و به تناسب به همه نیازهایش توجه نشان دهد و با رفع هر نیاز در چارچوب خاص خودش، قطعات پازل نیازمندی خود را تکمیل نماید. در چنین ساختاری، از افسارگسیختگی، زیاده روی و مرز شکنی یک غریزه و تجاوز سرطان وار آن به محدوده دیگر نیازها، جلوگیری می شود تا هر کدام از ابعاد انسان (نیازهای مادی و معنوی) به تناسب سهم خود، مورد توجه و رسیدگی قرار گیرند. 

در میان غرائز و امیال انسان، میل جنسی به جنس مخالف از قوی ترین غرائز است که مثل همه امیال انسان، اگر به حال خود رها شود خواهان در اختیار گرفتن انسان است.

انکار کشش جنسی بین زن و مرد، انکار واقعیتی آشکار و روشن است. با پیدایش بلوغ جنسی در مردان و زنان، جاذبه جنسی نیز نسبت به جنس مخالف پدیدار می شود. این امر طبیعی و تدبیر خلقت در خصوص تمام جانداران است و بشر نیز از آن مستثنی نیست. تنها تفاوت انسان با سایر جانداران، مدیریت رفتار خود در برابر کشش ها و نیازمندی هاست و در برابر این کشش و جاذبه نیز محتاج برنامه ای جهت مدیریت رفتار خود است و از آنجا که زندگی بشر جمعی است هر کس به تناسب، سهمی در این برنامه خواهد داشت تا تعادل برقرار شود. نخستین گام در این زمینه ارضای غریزه جنسی در قالب ازدواج است که نیاز و کشش جنسی را در فضایی سالم پاسخ می دهد. گام بعدی بر عهده مردان است که مراقب باشند، سطح جامعه و تعاملات اجتماعی روزمره، از گرایشات جنسی آنان محفوظ بماند گام سوم نیز بر عهده بانوان است که مراقب باشند نحوه حضورشان در جامعه، به تحریک جنسی مردان منجر نشود. در مسیر دست¬یابی به جامعه¬ای سلامت یافته از میدان¬داری غریزه جنسی، پوشش مناسب هر دو گروه، بیشترین سهم را در این مشارکت اجتماعی دارد. بنابر این نباید به مسئله پوشش یا هر آنچه که از طرفین انتظار می رود مراعات کنند تا سطح جامعه از انحرافات جنسی مصون بماند، نگاه تک بُعدی کرد. نگاه زنانه به پوشش، باعث خواهد شد آن را صرفا محدودیت ببیند این در حالی است که در این نگاه ویژگی های جنس مقابل یعنی مردان نادیده گرفته می شود که به خاطر طبیعت اولیه خود به شدت تحت تأثیر کشش جنسی به جنس مخالف هستند که نیازمند کنترل و تعدیل است. بخشی از این کار را طبیعت و فراز و نشیب زندگی روزمره به عهده دارد، بخشی بر عهده خود مردان است که با تکیه بر نیروی عقل و ایمان صورت می گیرد و بخشی نیز بر عهده جنس مخالف یعنی زنان است تا با رفتار و پوشش مناسب خود بر این توازن و تعادل کمک کنند. چه بسیار زنانی که با آگاهی از همین ویژگی مردان، با جلوه گری جنسی، مردان پرآوازه و با نفوذ را تحت نفوذ و اختیار خود قرار داده اند. بهره گیری از همین ویژگی یکی از شیوه های موثر و پرتکرار گروه های رقیب در حوزه سیاست و اقتصاد و سازمان های جاسوسی در به دام انداختن چهره های سرشناس است. از سوی دیگر، داستان طمع ورزی جنسی مردان و تعدی آنها نسبت به زنان، چنان پر شمار و مشهور است که نیازی به بازگویی ندارد. آمار این گونه مزاحمتها و تجاوزات به تناسب کوتاهی زنان در پوشش و خودنمایی های جنسی بیشتر می شود. سایت خبری مشرق در یادداشتی با عنوان « آزار زنان چه ارتباطی با بی‌حجابی دارد؟ » گزارشی دارد از وضعیت امنیت جنسی زنان در اروپا که کانون ترویج ارزش های غربی و عریانی برای زنان است؛

بر اساس مطالعات «آژانس اروپایی حقوق بنیادین» که از 42 هزار زن از کشورهای مختلف اتحادیه اروپا مصاحبه شد و در سال 2014 منتشر گردید، بیش از نیمی از زنان در کشورهای عضو اتحادیه اروپا، از سن 15 سالگی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته‌اند و نزدیک به یک سوم آنها گفته‌اند که در محیط کار از سوی همکار، مافوق و یا مشتری مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند.

جالب آنکه برخلاف تصوری که از کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد که این کشورها از نظر برابری جنسیتی از وضعیت خوبی برخوردارند، اما سوئد و دانمارک در این مورد در راس هستند: به ترتیب 80 و 81 درصد زنان در این دو کشور آزار و اذیت‌ها را گزارش کرده‌اند.

بر اساس نظرسنجی شورای عالی برابری در فرانسه، صد در صد از ششصد زنی که از آنها نظرسنجی شد، گفتند در داخل قطارهای متروی پاریس به نوعی هدف آزار جنسی قرار گرفته‌اند.  نیمی از همین زنان نیز گفته‌اند، پیش از آنکه به سن هجده سال برسند، آزار جنسی را تجربه کرده‌اند.

بر اساس نظرسنجی منتشر شده توسط «کنگره اتحادیه‌های کارگری»،در انگلیس، دو سوم از زنان جوان 18 تا 24 سال که در این نظرسنجی شرکت کرده‌اند، گفته‌اند قربانی آزارهای جنسی شده‌اند.( ttps://www.mashreghnews.ir/news/699473)

همچنین بر اساس تحقیقی که توسط دانشجویان کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی دانشگاه تربیت معلم تهران (خوارزمی) صورت گرفته بین میزان پوشش و امنیت جنسی ارتباط وجود دارد؛ یعنی هرچه فرد پوشیده‌تر باشد کمتر درمعرض آزارهای جنسی قرار می‌گیرد.( مقاله پوشش زنان و احساس امنیت در فضاهای عمومی، نویسندگان؛ سیدحسین سراج زاده،  فاطمه جواهری، الهام رحمتی، مجلة مطالعات اجتماعیایران، دورة نهم  شمارة 2 تابستان 1394 ؛ صفحات 135-159 .) 

در اینجا مناسب است اشاره کنیم به خاطرات یک خانم خبرنگار آمریکایی که به برخی کشورهای اسلامی مثل عربستان سعودی، ایران و مصر سفر کرده و مشاهدات خود را در قالب خاطرات منتشر کرده است. او در خاطرات اقامتش در قاهره از دوستی اش با یک خانم مصری سخن به میان می آورد و می نویسد روزی او وارد اتاق شد و از زیاد شدن نامنی برای خانم ها در قاهره، سخن گفت و احساس نارضایتی و ترس و ناامنی خود را ابراز کرد. وی در پاسخ دوست مصری اش به این حقیقت اشاره می کند که میزان ناامنی برای زنان در قاهره هرگز به پای ناامنی آنان در غرب نمی رسد. این در حالی است که از گذشته، قاهره دروازه ورود فرهنگ غرب به جوامع عربی بوده و میزان بی حجابی و پوشش به شیوه جوامع غربی در آن بیش از سایر جوامع سنتی عرب است و از این جهت به فرهنگ غربی نزدیک است با این حال به همان میزان که از فرهنگ عریانی غرب فاصله دارد، جامعه ای امن تر برای بانوان است. 

به هر روی، اگر در حوزه حجاب و عفاف، نگاه خردمندانه و توأم با تأمل را، جایگزین نگاه سطحی به ضوابط شرعی کنیم، در خواهیم یافت که مجموعه قواعد شرعی در این حوزه، هدایتگر جوامع انسانی به سوی بنیان مستحکم خانواده اند تا در سایه تشکیل خانواده، نیازهای مختلف زن و مرد تأمین گردد. در صورتی که از این کانون به خوبی حفاظت و حراست شود خود تأمین کننده نیاز فرزندان و نسل بعد به محیطی سرشار از عاطفه، حمایت و امنیت روانی است. حال برای تشکیل چنین کانون پر اهمیت و پربرکتی و پاسداری از دوام آن، نیازمند نقشه راهی هستیم که هم به زمینه های ایجاد و دوام آن توجه نشان داده باشد و هم به عوامل مزاحم در ایجاد و دوام. از جمله عوامل موثر در تشکیل خانواده و استواری آن، هدایت افراد جامعه به کانال و مسیر خانواده جهت تأمین نیاز جنسی و دیگر نیازهای یاد شده است. از آنجا که عامل اصلی تشکیل خانواده نیاز جنسی است هر آنچه که به تأمین این نیاز در خارج از این چارچوب، کمک کند در حقیقت افراد را از تشکیل خانواده و یا بهره¬گیری کامل از آن، دور کرده است. هر بهره جنسی، گر چه یک نگاه باشد به اندازه خود به ساختار و کیفیت مطلوب خانواده آسیب می رساند. بدیهی است برای پاسداری از چنین کانون پر اهمیتی لازم است برنامه ای مدون و مشخص باشد تا رفتار افراد در این زمینه تنظیم گردد و کمترین آسیب متوجه خانواده شود.

مجموعه برنامه ها و احکام شریعت در باره عفاف، مانند لزوم خودداری از چشم چرانی, حفظ حریم محرم و نامحرم بین زن و مرد، پوشش مناسب بانوان(حجاب) و خودداری از خودنمایی جنسی و تعیین مجازات های سنگین برای ارتباط¬های نامشروع یعنی؛ زنای افراد مجرد، زنای افراد متأهل، لواط( هم جنس گرایی)، در راستای رسیدن به چنین هدفی، در ساختار شریعت گنجانده شده¬اند. رعایت نکردن هر کدام از این مجموعه احکام، آثار تخریبی خود را دارد و جامعه را از نظام مطلوب خانواده دور می کند.  برنامه ریزی برای رسیدن به جامعه مطلوب شریعت در حوزه عفاف و حمایت ساختارمند از خانواده، بیش از همه وظیفه حکومت اسلامی است مانند بستر سازی فرهنگی، برنامه ریزی جهت تربیت نسل جدید بر اساس ارزش های دینی تا وضع قوانین و تعیین ضمانت اجرا برای عملی شدن آنها و تعیین مجازات برای سرپیچی از این قوانین، به ویژه که تجربه فروپاشی نهاد خانواده در جوامع متأثر از فرهنگ بی بند و بار غربی، پیش روی ماست.